loading...
از سیر تا پیاز
مهسا بازدید : 86 سه شنبه 17 مرداد 1391 نظرات (0)
اسمشو گذاشتیم دنیای مجازی، به دوستیهامون میگیم دوستی مجازی. بعد فکر می کنیم که داریم مجازی زندگی می کنیم و وقتی که صفحه ها رو می بندیم و از پشت مانیتور بلند میشیم و می ریم دنبال کارمون فکر می کنیم که وارد دنیای واقعی شدیم و داریم واقعی زندگی می کنیم.

اما خوب که فکر کنیم شاید همه چیز وارونه و برعکس باشه. بیاید با هم روراست باشیم -حداقل تو این دنیای مجازی- . کدوم یکی از "ما" واقعی تره؟ اونیکه لباس پوشیده و داره تو دنیای واقعی راه میره و ...  ولش کن نمیخام کارها و حرفای دنیای واقعی رو اینجا هم بازنویسی کنم. خلاصه اون "ما" واقعی تره یا این که تو صفحات وبلاگ هامون خودشو نشون میده؟ کدومشون بیشتر راست میگن؟ کدومشون بیشتر خودشو نشون میدن و کدومشون بیشتر خودشو مخفی می کنه؟ کدومشون خوشحال تره و از اونی که هست راضی تره؟

به این حرفها که فکر می کنم می بین که تو این دنیای مجازی، آدمهای واقعی بیشترن و تو اون دنیای واقعی، آدمهای مجازی !!!

مهسا بازدید : 182 سه شنبه 17 مرداد 1391 نظرات (0)
بی تو مهتاب شبی

باز از آن کوچه گذشتم

همه تن چشم شدم

خیره به دنبالتو گشتم

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم

شدم آن عاشق دیوانه که بودم

در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید

باغ صد خاطره خندید

عطر صد خاطره پیچید

           *******

یادم آمد که شبی به هم در آن کوچه دل باختیم

پر گشودیم و دنیایی خیالی ساختیم

ساعتی بر لب آن دیوار نشستیم


تو، همه راز جهان ریخته در چشم قشنگت
من همه، محو تماشای نگاهت

آسمان صاف و شب آرام

بخت خندان و زمان رام

خوشه ماه فرو ریخته در آب

شاخه ‌ها دست برآورده به مهتاب

شب و صحرا و گل و سنگ

همه دلداده به آواز شباهنگ

یادم آید ، تو  در گوش من هیچ نخواندی

 حذر از عشق نگفتی

لحظه ‌ای چند به چشمانم نگریستیو،

از من عاشقی پاک باخته ساختی.

من از آنشب نگاهم به خیالت نگران است ،

تو چطور، دلت با دگران است؟ !

تو ناگزیر از آن کوچه سفرکردی و من

با دلم جنگیدم :‌ از عشق حذر کن

لحظه ای چند در هر آب نظر کن

آب آیینه عشق گذران است....

دلم اما نتوانست


روز اول ، که دل من به تمنای تو پر زد

چون کبوتر، لب بام تو نشستم


حذر از عشق ندانم ، نتوانم !

اشکی از شاخه فرو ریخت

مرغ شب ، ناله تلخی زد و بگریخت …

اشک در چشم دلم لرزید ،

ماه بر عشق تو خندید !

یادم آید که : دگر از تو جوابی نشنیدم

پای در دامن اندوه کشیدم

نگسستم ، نرمیدم

رفت در ظلمت غم ، آن شب و شبهای دگر هم

هیچ گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم

هیج کنی دیگر از آن کوچه گذر هم …

بی تو، اما، به چه حالی من از آن کوچه گذشتم !

        بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم!

تعداد صفحات : 20

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 192
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 19
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 232
  • آی پی دیروز : 14
  • بازدید امروز : 367
  • باردید دیروز : 17
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 447
  • بازدید ماه : 447
  • بازدید سال : 3,255
  • بازدید کلی : 57,263
  • کدهای اختصاصی
    پاپ آپ دانلود نرم افزار ویندوز