آخه خدا به این مهربونی،به این عظمت و به این بخشندگی مگه ترس داره؟ من فکر می کنم ما آدما چون به خدا هم مثل آدم نگاه می کنیم ازش می ترسیم! اما اگه خدا رو مثل خدا ببینیم دیگه هیچوقت ازش نمی ترسیم حتی اگه گناهکار و.... هم باشیم.
داستان "رد پا" رو خوندین؟ اونایی که نخوندن خوشحال باشن چون الان میخام بنویسمش. اونایی هم که خوندنش فکر کنم خوشحال بشن دوباره بخوننش.
یک روز یک نفر خواب می بینه که کنار ساحل شنی داره با خدا ره میره. پشت سرش رو نگاه میکنه و دو تا رد پا می بینه. یکی ردپای خودش و یکی ردپای خدا ...
همینطور که راه میرفتن میرسن به یک تپه و ... فکر کنم طوفان میشه. بعد از اینکه از این بلا عبور میکنن برمیگرده و میبینه که پشت سرشون فقط یک رد پا مونده. خیلی ناراحت میشه و رو به خدا میگه: خدایا تو که خدایی با اینهمه عظمت و بزرگی، وقتی به مشکلات رسیدیم منو تنها گذاشتی.
خدا ازش میپرسه از کجا می دونی تنهات گذاشتم؟ میگه چون پشت سرمون فقط یک رد پا مونده.
خدا لبخندی میزنه و میگه: اشتباهت همین جا است؛ اون یک رد پا، جای پای منه!!!!!!! من تو مشکلات تو رو در آغوش گرفتم و از اون موانع رد شدیم......................
من که فکر می کنم خدا به همین مهربونیه. نه، حتی خیلی مهربونتر از اینها.....